بررسی بیان EGFR درلکوپلاکیای دهانی دیسپلاستیک و غیردیسپلاستیک به روش ایمنوهیستوشیمی | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
مجله دانشکده دندانپزشکی مشهد | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
دوره 47، شماره 3، مهر 1402، صفحه 275-282 اصل مقاله (1001.36 K) | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
نوع مقاله: مقاله پژوهشی | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
شناسه دیجیتال (DOI): 10.22038/jmds.2023.68657.2230 | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
نویسندگان | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
نصرالله ساغروانیان1؛ نرگس قاضی* 2؛ عبدالله جوان رشید3؛ محمد ابراهیمی4 | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
1استاد، گروه آسیبشناسی دهان، فک و صورت، دانشکده دندانپزشکی، دانشگاه علوم پزشکی مشهد، مشهد، ایران | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
2دانشیار،گروه آسیبشناسی دهان، فک و صورت، دانشکده دندانپزشکی، دانشگاه علوم پزشکی مشهد، مشهد، ایران | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
3کارشناس ارشد آمار زیستی، دانشکده دندانپزشکی، دانشگاه علوم پزشکی مشهد، مشهد، ایران | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
4دندانپزشک، مشهد ، ایران | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
چکیده | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
چکیده مقدمه: هدف از این مطالعه بررسی بیان EGFR درلکوپلاکیای دهانی با و بدون دیسپلازی و مخاط نرمال به روش ایمنوهیستوشیمی بود. مواد و روشها: در این بررسی، تعداد 45 نمونه لکوپلاکیای دهانی دیسپلاستیک و غیردیسپلاستیک و بافت نرمال بدون التهاب (هر گروه 15 نمونه) از آرشیو بخش آسیبشناسی دانشکده دندانپزشکی مشهد، انتخاب شد. بررسی ایمنوهیستوشیمی EGFR براساس دستورالعمل کارخانه سازنده انجام شد. درصد ایمنوراکتیویتی سلولها ثبت شد و سپس با استفاده از آنالیزهای آماری (از آزمونهای کای اسکوئر، آنالیز واریانس یک عاملی، کروسکال والیس و من-ویتنی) با هم مقایسه گردید. یافتهها: ایمنوراکتیویتی بین سه گروه تفاوت آماری معنیداری داشت (001/0P=) به طوری که بیانEGFR از مخاط نرمال به سمت لکوپلاکیای غیردیسپلاستیک و دیسپلاستیک افزایش نشان داد. بیان مارکر بین دو گروه لکوپلاکیای دیسپلاستیک و غیردیسپلاستیک تفاوت آماری معنیداری نداشت. نتیجه گیری: بر اساس نتایج این مطالعه، افزایش بیان EGFR، به عنوان یک فاکتور کلیدی در بدخیمیهای اپی تلیالی، از بافت نرمال به سمت لکوپلاکیای غیردیسپلاستیک و لکوپلاکیای دیسپلاستیک حاکی از نقش احتمالی این مارکر در روند کارسینوژنز است. | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
کلیدواژهها | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
گیرنده فاکتور رشد اپیدرمال؛ لکوپلاکیای دهانی؛ دیسپلازی | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
اصل مقاله | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
مقدمه بیش از 90 درصد سرطانهای حفره دهان را کارسینوم سلول سنگفرشی دهان(Oral squamous cell carcinoma/OSCC) تشکیل میدهد که از اپیتلیوم حفره دهان به وجود میآید و از نظر بیولوژی سرطانی هتروژنوس است. اغلب ضایعات تا مراحل پیشرفته ممکن است تشخیص داده نشوند که عاملی برای پایین بودن میزان بقای بیماران میباشد؛ بنابراین تشخیص به موقع و زود هنگام این ضایعات اهمیت زیادی دارد.(1) OSCC میتواند از ضایعات پیش سرطانی یا با پتانسیل تبدیل به بدخیمی (Potentially Malignant Oral Lesions/PMOL) که در مقایسه با مخاط سالم در معرض افزایش ریسک تبدیل به بدخیمی هستند، ایجاد شود. لکوپلاکیا ازشایعترین ضایعات پیشسرطانی میباشد.(3و2) وجود دیسپلازی اپیتلیال در ضایعات پیش سرطانی به عنوان یکی از مهمترین پیشبینی کنندههای پیشرفت بدخیمی پذیرفته شده است. عدم اطمینان در مورد اینکه آیا همه ضایعاتی که به عنوان پیشبدخیم مشخص میشوند، در نهایت به سرطان تبدیل میشوند یا خیر، وجود دارد. بسیاری از تحقیقات میکوشند تا با استفاده از نشانگرهای زیستیمولکولی که در پیدایش سرطانها نقش دارند، عدم قطعیت در تشخیص ریسک تبدیل به بدخیمی را کاهش دهند.(4) گیرنده فاکتور رشد اپیدرمال (Epidermal Growth Factor Receptor/EGFR) تعدادی مولکول سیگنالینگ پایین دست را فعال میکند، که منجر به فعال شدن چندین مسیر مهم برای رشد تومور، پیشرفت و بقای آن لذا در مطالعه حاضر جهت بررسی پیشرفت ضایعات به سمت بدخیمی و بروز کارسینوم، بیان EGFR را درلکوپلاکیای دهانی دیسپلاستیک و غیردیسپلاستیک و مخاط نرمال دهان مورد مقایسه و ارزیابی قرار دادیم. مواد و روش ها در این بررسی تعداد 45 نمونه مربوط به لکوپلاکیای دهانی با و بدون دیسپلازی و بافت نرمال بدون التهاب (نمونههای بیوپسی شده از ضایعات فیبرواپیتلیال هایپرپلازی یا فیبرومای دهان) از آرشیو بخش آسیبشناسی دانشکده دندانپزشکی مشهد، انتخاب شد. (هر گروه نمونهها از لحاظ مثبت یا منفی بودن رنگآمیزی بررسی شده و در نمونههای مثبت، درصد ایمنوراکتیویتی سلولهای بافت به صورت زیر ثبت شد: (Score 0) کمتر از %10 سلولهای اپیتلیالی رنگپذیری غشایی را نشان دادند، (Score 1) درصد سلولهای رنگ گرفته %25-10، (Score 2) درصد سلولهای رنگ گرفته %50-25، (Score 3) درصد سلولهای رنگ گرفته بیشتر از %50 است.(4) سپس با استفاده از آزمونهای کای اسکوئر، آنالیز واریانس یک عاملی، کروسکال والیس و من-ویتنی آنالیزهای آماری صورت گرفت. در این مطالعه، 45 نفر شامل 17 مرد (%8/37) و 28 زن (%2/62) با میانگین سنی 9/16± 2/53 سال و دامنه سنی 13 تا 86 سال مورد بررسی قرار گرفتند. افراد از نظر سن و جنس بین سه گروه مورد بررسی قرار گرفتند. مقایسه گروهها از نظر توزیع جنس: در جدول1 مشاهده میگردد در گروههای لکوپلاکیای غیر دیسپلاستیک و لکوپلاکیای دیسپلاستیک تعداد زنان 9 نفر و تعداد مردان مقایسه گروهها از نظر سن بیماران: در جدول2 مشاهده میگردد جوانترین و مسنترین فرد به ترتیب در گروهای نرمال و لکوپلاکیای غیر دیسپلاستیک قرار داشتند. کمترین و بیشترین میانگین سنی به ترتیب متعلق به گروههای نرمال و لکوپلاکیای غیر دیسپلاستیک بود. گروهها از نظر میانگین سنی اختلاف معنیداری نداشتند (732/0P=). بررسی بیان EGFR: در مخاط نرمال، لکوپلاکیای غیردیسپلاستیک و لکوپلاکیای دیسپلاستیک: همان طور که در جدول 3 مشاهده میگردد، در گروه نرمال، فقط اسکورهای 0و1 مشاهده شد که بیشترین فراوانی مربوط به اسکور صفر بود. در گروه لکوپلاکیای دیسپلاستیک اسکورهای 1 تا 3 مشاهده شد که بیشترین فراوانی مربوط به اسکور 3 بود. در گروه لکوپلاکیای غیردیسپلاستیک نیز اسکورهای 1 تا 3 مشاهده شد که بیشترین فراوانی مربوط به اسکور 2 بود. سه گروه از لحاظ بیان مارکر اختلاف معناداری داشتند. (تصویر 3-1) در مقایسهی دوبهدوی گروهها مشخص گردید که متوسط اسکور رنگپذیری در گروههای لکوپلاکیای دیسپلاستیک و لکوپلاکیای غیردیسپلاستیک به طور معنیداری از گروه نرمال بیشتر بود (001/0 P<و 002/0P=) و بین دو گروه لکوپلاکیای دیسپلاستیک و لکوپلاکیای غیردیسپلاستیک تفاوت آماری معنیداری مشاهده نشد(255/0P=). ارتباط بین جنس و بیانEGFR: در جدول4 مشاهده میگردد تعداد اسکور صفر در مردان و زنان برابر و تعداد اسکورهای 1 و 2 در زنان و تعداد اسکور3 در مردان بیشتر بود. زنان و مردان از نظر بیان EGFR اختلاف معنیداری نداشتند (971/0P=). ارتباط بین سن و بیان EGFR: سن و اسکور رابطه مثبت ولی ضعیف داشتند به این معنی که با افزایش سن، اسکور هم افزایش مییافت و بالعکس اما مقدار همبستگی بین آنها از نظر آماری معنیدار نبود (45=n، 279/0=Rsp، 064/0=P).
جدول1: توزیع فراوانی بیانEGFR برحسب گروه و جنس
جدول2: میانگین و انحراف معیار سن به تفکیک گروههای تحت مطالعه
جدول 3: توزیع فراوانی بیانEGFR به تفکیک گروه و نمره
جدول4: توزیع فراوانی بیانEGFR به تفکیک جنس
تصویر1: بیان EGFR در اپیتلیوم مخاط نرمال(اسکور1) (بزرگنمایی 100×)
تصویر2: بیان EGFR در لکوپلاکیای غیردیسپلاستیک (اسکور2) (بزرگنمایی 200×)
تصویر3: بیان EGFR در لکوپلاکیای دیسپلاستیک (اسکور3) (بزرگنمایی 200×)
بحث لکوپلاکیا شایعترین ضایعه پیشبدخیم دهانی است که دارای میزان عود بالا و پتانسیل تبدیل شدن به بدخیمی است. از خصوصیات ضایعات پیشبدخیم، مشاهده اپیتلیوم دیسپلاستیک توسط میکروسکوپ نوری است. تمام ضایعات دیسپلاستیک سیر بدخیمی را طی نمیکنند و بر عکس امکان تبدیل شدن به بدخیمی در برخی ضایعات غیردیسپلاستیک به چشم میخورد. بنابراین تشخیص ضایعات با پتانسیل حقیقی برای تبدیل به یک ضایعه بدخیم چالش بزرگی میباشد. تعداد زیادی از سرطانهای حفره دهان در مراحل اولیه از نظر بالینی به صورت ضایعات پیشبدخیم با پتانسیل تبدیل به بدخیمی تظاهر مییابند. استفاده از بیومارکرها جهت بررسی بیماری در مراحل اولیه سبب گسترش رویکردهای درمانی پیشگیری کننده به منظور ساپرس کردن بیماری در فاز اولیه میشود. تحقیقات در زمینه این مارکرها، که تکمیل کننده بررسیهای هیستولوژیک معمول میباشند، ضروری به نظر میرسد.(9و4) گیرنده فاکتور رشد اپیدرمال (Epidermal growth factor receptor/EGFR)، به عنوان یکی از بهترین نشانگرهای زیستی مورد مطالعه، نقش مهمی در کنترل تکثیر سلولی، آپوپتوز، آنژیوژنز و متاستاز دارد. فاکتور رشد اپیدرمال(EGF) در اپیتلیوم دهانی با اتصال به گیرنده EGFR اثر بیولوژیکی خود را اعمال میکند. EGFR از طریق آبشار تیروزین کیناز عمل کرده و دارای اهداف سیگنالینگ مرتبط با سرطانزایی است.(10) EGFR فعال تعدادی مولکول سیگنالینگ را فعال کرده که منجر به فعال شدن چندین مسیر مهم برای رشد، پیشرفت و بقا تومور میشود.(7-5) با توجه به مطالعات محدود و اهمیت این مارکر در دیسپلازی، در این مطالعه لکوپلاکیای دیسپلاستیک و غیردیسپلاستیک و بافت نرمال مورد مقایسه قرار گرفت. طبق نتایج، نمونههای لکوپلاکیای دهانی دیسپلاستیک و غیردیسپلاستیک و بافت نرمال بروز EGFR را با درجات مختلف نشان دادند و بین سه گروه مورد مطالعه تفاوت آماری معنیداری مشاهده گردید. درمقایسهی دوبهدوی گروهها مشخص گردید که متوسط اسکور رنگپذیری در گروههای لکوپلاکیای دیسپلاستیک و لکوپلاکیای غیردیسپلاستیک به طور معنیداری از گروه نرمال بیشتر بود. Riberio و همکاران(11)، EGFR را بر روی 48 بیمار دارای لکوپلاکیا بررسی کردند. 28 بیمار دارای لکوپلاکیای غیردیسپلاستیک و 20 بیمار دارای لکوپلاکیای دیسپلاستیک بودند. این مارکر در 62. 5% از ضایعات مثبت بود، EGFR در وجود یا عدم وجود دیسپلازی یا بین افراد سیگاری و غیرسیگاری تفاوت معنیداری را نشان نداد. در مطالعهی ما نیز این مارکر در گروههای لکوپلاکیا مثبت بود و در انواع دیسپلاستیک و غیردیسپلاستیک اختلاف آماری معنیداری نشان نداد. در مطالعه دیگری مارکر EGFR در ضایعات دارای دیسپلازی اپیتلیالی روی 29 بیمار مورد بررسی قرار گرفت که بیشتر بیماران سابقه جویدن پان یا نگه داشتن آن در مخاط باکال و وستیبول لب را داشتند. تمام نمونههای مخاط نرمال و دیسپلازی اپیتلیال ایمنوراکتیویتی مثبت را نشان دادند. به طور کلی، رنگپذیری در مقایسه با مخاط کنترل در ضایعات دیسپلاستیک افزایش یافته بود.(12) در مطالعهی ما نیز درصد رنگپذیری در لکوپلاکیای دیسپلاستیک و غیردیسپلاستیک بیشتر از بافت نرمال بود. Mekaو همکاران(4) EGFR را در لکوپلاکیا و فیبروز زیرمخاطی و بافت نرمال بررسی کردند و از نظر آماری تفاو معنیداری را گزارش کردند. نتایج این مطالعه به طور کامل با نتایج مطالعه ما همخوانی دارد در مطالعه حاضر نیز در مقایسه بیان EGFR بین سه گروه اختلاف معنیداری وجود داشت. در مطالعه Singla و همکاران(13) مارکر EGFR روی 40 نمونه لکوپلاکیا و 40 نمونه OSCC بررسی شد. بیان EGFR در گروههای لکوپلاکیا و OSCC و کنترل تفاوت معنیداری داشت که با نتایج مطالعه ما همخوانی دارد، به طوری که در مطالعه حاضر نیز در مقایسه بیان EGFR بین سه گروه اختلاف معنیداری وجود داشت. Mala(14) درسال 2019 از EGFR به عنوان یک نشانگر تشخیصی اولیه بین دیسپلازی شدید و OSCC استفاده کرد که نمونههای مورد مطالعه شامل OSCC، ضایعات دیسپلاستیک و اپیتلیوم نرمال بود. نتایج از نظر آماری افزایش معنیداری در میزان رنگپذیری ایمونوهیستوشیمی نشان داد. Mandal و همکاران(15) مطالعهای با هدف مقایسه و بررسی EGFR در مخاط دیسپلاستیک وOSCC به روش تکنیک ایمونوهیستوشیمی انجام دادند. طبق نتایج، این مارکر به عنوان اندیکاتور تشخیص در سرطان و همچنین تارگتدرمانی در درمانهای ضد سرطان معرفی شد. در مطالعهی ما نیز به علت بیان بیشتر مارکر در گروههای لکوپلاکیا نسبت به گروه نرمال، میتوانیم نتیجه بگیریم مارکرEGFR میتواند اندیکاتور پروگنوستیک و همچنین هدف درمانی در درمانهای ضد سرطان باشد. نتیجه گیری بر اساس نتایج این مطالعه از بافت نرمال به سمت لکوپلاکیای غیردیسپلاستیک و دیسپلاستیک، درصد رنگپذیری و به طبع آن اسکور نیز افزایش یافت. بنابراین افزایش بیان EGFR به عنوان مارکر دخیل در رشد سلولی و سرطان، از بافت نرمال به سمت لکوپلاکیای غیردیسپلاستیک و دیسپلاستیک حاکی از نقش احتمالی این مارکر در روند کارسینوژنز است. تشکر و قدردانی این مقاله برگرفته از پایان نامه دکترای عمومی دندانپزشکی (99049) با کد اخلاق IR.MEDILAM.REC.1399.089 بدینوسیله از معاونت محترم پژوهشی دانشگاه علوم پزشکی مشهد به جهت تصویب و حمایت این طرح تشکر و قدردانی میشود. | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
مراجع | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
| ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
آمار تعداد مشاهده مقاله: 484 تعداد دریافت فایل اصل مقاله: 200 |