اثربخشی توانمندسازی شناختی بر کارکردهای اجرایی و مهارگری شناختی و عاطفی دانش آموزان دارای اختلالات یادگیری | ||
مجله دانشکده پزشکی دانشگاه علوم پزشکی مشهد | ||
مقاله 39، دوره 65، شماره 1، فروردین و اردیبهشت 1401، صفحه 507-520 اصل مقاله (1.08 M) | ||
نوع مقاله: مقاله پژوهشی | ||
شناسه دیجیتال (DOI): 10.22038/mjms.2022.22710 | ||
نویسندگان | ||
محمود جبارزاده چهاربرود1؛ منصور بیرامی2؛ اصغر نخستین گلدوست3؛ تورج هاشمی2 | ||
1گروه روانشناسی، واحد اردبیل، دانشگاه آزاد اسلامی، اردبیل، ایران | ||
2گروه روانشناسی، دانشگاه تبریز، تبریز، ایران | ||
3گروه علوم تربیتی، واحد اردبیل، دانشگاه آزاد اسلامی، اردبیل، ایران | ||
چکیده | ||
مقدمه: هدف از انجام پژوهش حاضر اثربخشی آموزش توانمندسازی شناختی بر کارکردهای اجرایی و مهارگری شناختی و عاطفی در دانش آموزان دارای اختلالات یادگیری بود. روشکار: این پژوهش از نوع شبه آزمایشی و با طرح پیش آزمون- پس آزمون با یک گروه آزمایش و یک گروه کنترل بود. جامعه آماری تحقیق مشتمل بر کلیه دانشآموزان مقطع ابتدائی شهر تبریز در سالتحصیلی 1399-1400 بود که از بین آنها 30 نفر نمونه در دو گروه همگن از دانش آموزان پسر پایه دوم که دارای اختلالات یادگیری بودند، به روش نمونهگیری در دسترس جایگزین شدند. ابزار به کار رفته در این پژوهش، پرسشنامه مشکلات یادگیری کلورادو ویلکات و همکاران (CLDQ)، پرسشنامه عصب شناختی کولیج، آزمون استروپ کلاسیک رایانه ای و آزمون استروپ هیجانی بود. گروه آزمایش طی 10 جلسه 90 دقیقه ای آموزش توانمندسازی شناختی دریافت و در این مدت گروه کنترل هیچ آموزشی دریافت نکرد. نتایج: تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از آزمون تحلیل کوواریانس آموزش توانمندسازی شناختی بر بهبود کارکردهای اجرایی و مهارگری شناختی در همه مراحل آزمون استروپ کلاسیک و بر بهبود مهارگری عاطفی در مراحل زمان واکنش ناهمخوان خنثی، زمان واکنش ناهمخوان هیجانی و تداخل هیجانی آزمون استروپ هیجانی اثر مثبت دارد (01/0>P). نتیجه گیری: متخصصان اختلال یادگیری می توانند از این این روش برای بهبود کارکردهای اجرایی و مهارگری شناختی و عاطفی دانش آموزان دارای اختلال یادگیری استفاده کنند. | ||
کلیدواژهها | ||
توانمندسازی شناختی؛ کارکردهای اجرایی؛ مهارگری شناختی و عاطفی؛ اختلالات یادگیری | ||
مراجع | ||
| ||
آمار تعداد مشاهده مقاله: 577 تعداد دریافت فایل اصل مقاله: 434 |